به گزارش سینماپرس، علیاصغر کاراندیش معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزارت ارشاد در نامهای مشروح که در ۶ صفحه و ۱۶ بند تدوین شده است تناقضها و تضادهای طرح مذکور با قوانین مرتبط با شرح وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را فهرست کرده است.
این نامه در بازگشت به نامه شماره ۶۲۹۶۸ مورخ ۰۵/۰۶/۱۳۹۹ موضوع طرح «اصلاح بند (۲۹) ماده (۲) قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (مصوب ۱۲/۱۲/۱۳۶۵)»، در ۱۶ بند نگاشته شده است.
شورای عالی فضای مجازی مرجع تعیین مصادیق صوت و تصویر فراگیر است
در بند اول این نامه آمده است:
۱- در مقدمه یا دلایل توجیهی طرح یاد شده به مرقومه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) مبنی بر مسئولیت سازمان صدا و سیما در حوزه تنظیم مقررات، صدور مجوز و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی اشاره شده است؛ در این خصوص موارد ذیل حایز اهمیت است:
۱-۱- به موجب ابلاغیه شماره ۲۸۷۰۶/۱ مورخ ۲۲/۰۶/۱۳۹۴ مقام معظم رهبری (مدظله العالی) خطاب به ریاست محترم جمهوری و رییس شورای عالی فضای مجازی، ابتدا بر «مسئولیت هماهنگی و نظارت مرکز ملی فضای مجازی» نسبت به «نقش و سهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران، دستگاههای فرهنگ و نیز نهادهای مردمی و بخش خصوصی» در موضوع «خدمات و محتوا» تصریح شده و سپس بر راهبرد «انحصار سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی نسبت به صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» تاکید شده است پس با توجه به تعیین مرجع خاص از سوی معظم له برای سهم و نقش دستگاههای مربوطه نیازی به قانون گذاری نیست و ما را از منویات ایشان در خصوص این مسئله دور میکند.
۲-۱- حسب نص صریح صدور و بند (۲) حکم مورخ ۱۴/۰۶/۱۳۹۴ مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به اعضای شورای عالی فضای مجازی وظیفه «سیاست گذاری و تصمیم گیری های لازم» و ایجاد «هماهنگی میان وزارتخانهها، سازمانها و نهادهای مختلف ذیربط در ابعاد اقتصادی و حقوقی مرتبط با فضای مجازی» به ترتیب به «شورای عالی فضای مجازی» و «مرکز ملی فضای مجازی» محول شده است. لذا با عنایت به این مسئله مرجع هماهنگ کننده و تصمیم ساز اصلی در حوزه فضای مجازی توسط معظم له مشخص و تعیین گردیده و وضع قانون و تعیین مرجع دیگر بدون در نظر گرفتن صریح حکم صادره پیش گفته در واقع مغایر با منویات ایشان است.
وضع هرنوع قانون بدون لحاظ تعریف و نقش مرجع اصلی آن، تبعات منفی دارد
۳-۱- آنچه در عمل مورد اختلاف است و سالها است که وزارت متبوع پیگیر آن و خواستار حل و فصل موضوع شده است، بحث ارایه تعریف و تعیین مصادیق صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی است و قویاً معتقدیم که مجوزهای صادره از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مصداق صوت و تصویر فراگیر نیست و با عنایت به فرامین مقام معظم رهبری (مدظله العالی) اساساً این وظیفه به عهده شورای عالی فضای مجازی است و ممکن است وضع هر نوع قانون و یا مقرره بدون لحاظ تعریف و نقش مرجع اصلی آن، تبعات منفی برای حوزه تولید و همچنین فعالین این حوزه داشته باشد، چرا که برابر فرمان مورخ ۱۷/۱۲/۱۳۹۰ معظم له «کلیه دستگاههای کشور موظف به همکاری همه جانبه با مرکز ملی فضای مجازی می باشند» و هدف از تاسیس شورای مزبور را «سیاست گذاری، تصمیم گیری و هماهنگی در فضای مجازی» و با «اختیارات کافی» عنوان و تاکید فرمودهاند که «به کلیه مصوبات شورا ترتیب اثر قانونی داده شود» در این خصوص نظر جنابعالی را به نامه شماره ۱۰۰۶۰۷/۹۵/ ش مورخ ۲۲/۰۲/۱۳۹۵ دبیر محترم شورای عالی و رییس مرکز ملی فضای مجازی جلب میکنم.
در بخش دیگری از این نامه آمده است:
۲- در خصوص صوت و تصویر فراگیر در زمان بررسی طرح اداره و نظارت بر صدا و سیما در کمیسیون محترم فرهنگی مجلس شورای اسلامی در دوره قبل بحثهای بسیاری صورت گرفت و نهایتاً کمیسیون یاد شده با عنایت به جایگاه شورای عالی فضای مجازی طی نامه شماره ۱۹۰۰۰/ ک ف مورخ ۰۸/۰۳/۱۳۹۷ مراتب را استعلام میکند که دبیر محترم شورای عالی و رییس مرکز ملی فضای مجازی طی نامه شماره ۱۰۱۰۳۲/۹۷ مورخ ۰۹/۰۳/۱۳۹۷ تعریف ذیل را ارایه میکنند:
«توزیع گسترده یا ایجاد قابلیت توزیع گسترده محتوای صوتی و تصویری در صورتی که هر چهار شرط زیر را داشته باشد صوت و تصویر فراگیر خواهد بود:
۱- به صورت یک سویه و برای مخاطب عام باشد؛
۲- الزامی به شناسایی کاربر مخاطب نباشد؛
۳- بیش از ۵۰۰۰ کاربر مخاطب همزبان داشته باشد؛
۴- محتوای توزیع شده، زنده بوده یا کنداکتور و جدول پخش زمانی داشته باشد.»
این تعریف که بر اساس نظرات کارشناسی و ملاحظات صحیح منطقی، قانونی، عرفی و بالادستی ارایه شده به خوبی نشان میدهد که اساساً حوزه اختیارات سازمان صدا وسیما درحوزه فضای مجازی چیست و متاسفانه ارایه تفسیر موسع از مقوله صوت و تصویر فراگیر و عدم ملاحظه نقش مرکز ملی فضای مجازی توسط سازمان صدا و سیما به صورتی که حتی ارایه یک پاورپوینت در یک نشست هم «فراگیر» تعبیر میشود.
۳- طرح مزبور مستند، انیمیشن و سریال را از سینما جدا کرده است، در حالی که ساختار این ۴ بخش ساختاری درهم تنیده است که جداسازی آن چیزی جز خسارت در پی ندارد و نمیشود این زیست مشترک را که سالیان درازی است به وجود آمده از هم جدا و برای آن ساز و کار نظارتی و مرجع جدیدی وضع کرد. اگر از نظارت بر بخشی رضایت نیست یا اعتراض نسبت به آن وجود دارد، راه حل تقویت ابعاد نظارتی است نه اینکه محل وظایف و اختیارات را از یک وزارتخانه جدا و آن را به بخش دیگری بسپاریم.
۴- امروز طیف وسیعی از حمایتها و خدمات مالیاتی، بیمهای، تعرفه مصرف انرژی، تامین اجتماعی، کمکهای مالی و… توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به فعالین فرهنگی، هنری، سینمایی و… دارای مجوز از این وزارت خانه ارایه میشود. در حال حاضر حدود ۷۰۰ موسسه فرهنگی و سینمایی دارای مجوز از وزارت متبوع وجود دارند که نوع فعالیت یا موضوع فعالیت آنها مستند، انیمیشن، سریال سازی و … است. در بخش نمایش خانگی حدود ۳۰۰۰ نفر سالانه مشغول به کار هستند و در بخش انیمیشن هم حدود ۱۰۰۰ نفر و مستند هم بیش از ۲۰۰۰ نفر شاغل دارد. جدا سازی این بخش از وزارت متبوع واگذاری آن به سازمان صداوسیما، بر زندگی شاغلین و خانواده ایشان مستقیماً تاثیر دارد و آنها را از حمایت و خدمات این وزارتخانه محروم میکند. از طرف دیگر سازمان صدا و سیما با توجه به حدود اختیاراتی که دارد نمیتواند همه این طیف وسیع خدمات را ارایه و بار آن را بدوش بکشد. فربه کردن صدا و سیما در حال حاضر با هزاران نفر نیروی انسانی و واگذاری نظارت محتوایی به آن به قیمت متوقف کردن وظایف حاکمیتی دولت، بار هزینهای سنگین را برای حاکمیت ایجاد خواهد کرد که قطعاً مغایر با مصالح و منافع ملی در شرایط کنونی کشور است.
۵- اگر به هر دلیلی نظارت بر محتوای غیرفراگیر صوت و تصویر از دولت گرفته شود این معنا را لزوماً در پی ندارد که تولیدکنندگان و سرمایه گذاران به تلویزیون گرایش پیدا خواهند کرد؛ زیرا سرمایه ماهیتاً از ریسک و خطر پذیری خود را دور میکند و به سمتی نخواهد رفت که با ضوابط و ملاحظات آن همخوانی و همراهی ندارد چرا که ضوابط بخش تلویزیونی را به حوزه غیر آن امتداد خواهند داد. به مرور زمان این مسئله موجب میشود که فیلمسازان برای تولید آثار به خارج از کشور بروند و بخواهند بر بستر پلتفرمها و سامانههای خارج از کشور آثار خود را به نمایش بگذارند و یا اقتصاد این حوزه از رونق بیفتد.
۶- در شرایط حاضر با تفسیر موسع از مفهوم صوت و تصویر فراگیر امروزه رسانههای خبری و پایگاههای خبری، خبرگزاریها و… که سال هاست براساس مجوزهای مربوطه و قانون مطبوعات تولیدات تصویری گفتگو محور و مستند-گزارش تهیه و منتشر میکنند دچار مشکل میشوند و برخلاف اصول و قواعد حاکم بر مطبوعات و معاهدات بینالمللی در عدم ممیزی قبل از انتشار مطبوعات، باید بروند و مجوز از صدا و سیما علاوه بر مجوز هیات نظارت بر مطبوعات بگیرند. طرح حاضر هم به این مسئله دامن میزند و ساز و کار نظارتی در حوزه مطبوعات را تشدید و مغایر آزادی مطبوعات است و بازتابهای منفی زیادی در پی خواهد داشت.
مرجع نظارتی که خود تولید کننده باشد، ناظر بیطرفی نخواهد بود
۷- صدا و سیما خود فعالیت بازرگانی و اقتصادی دارد، خود تولیدکننده سریال و… است؛ مرجع نظارتی که خود تولید کننده باشد، ناظر امین و بی طرفی نخواهد بود و تعارض منافع و تزاحم آن را به همراه دارد چرا که سازمان طبیعتاً میل به تامین منافع خود دارد.
۸- توسعه فناوری و صنایع فرهنگی امکانی را فراهم ساخته است که روزانه میلیونها ویدئو، پادکست (برنامه شنیداری)، توسط شهروندان تولید و بر بستر شبکههای اجتماعی و سرویسهای مربوطه پخش میشوند. در شرایط اینچنین باید به سمت فرهنگسازی مناسب رفت چرا که نظارت و ممیزی بر این حجم به سختی ممکن است و حتی به تعبیری با توجه به فراگیری شبکههای اجتماعی در خارج از کشور غیر ممکن است.
۹- شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد عالی سیاستگذار و مقررات در حوزه فرهنگ کشور که مصوبات آن لازم الاجرا و در حکم قانون است در جلسه ۲۹۸ مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۷۱ خود «شرایط استفاده صحیح از لوازم و تجهیزات و محصولات مختلف سمعی و بصری و برنامههای تصویری در قالب ویدئو» را تصویب و ضمن اعطای اختیاراتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مقرر نمود:
«۱- ورود برنامههای تصویری در قالب ویدئو و نظایر آن از خارج از کشور صرفاً با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد، به استثناء نوارها و فیلمهایی که توسط صداوسیما وارد میشود.
۲- تولید و تکثیر برنامههای ویدئویی فقط با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد.
۳- فروش و اجازه نوار تصویری و ویدئویی و نظایر آن توسط مراکزی انجام میگیرد که از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داشته باشند.»
به وضوح ملاحظه میفرمایید که اولاً در این حوزه تعیین تکلیف توسط مرجع قانونی و صاحب صلاحیت صورت پذیرفته است؛ ثانیاً کلیت و اطلاق مصوبه تمام بسترها عرضه و نمایش صوت و تصویر را شامل میشود و آنچه که در حال حاضر برابر امریه رهبر معظم انقلاب به سمت صدا و سیما رفته مقوله صوت و تصویر فراگیر است و نه همه صوت و تصویر یا بخش خاصی از آن؛ لذا اساساً وضع قانون در این زمینه موضوعیت و ضرورت ندارد.
ذکر یک نکته لازم و ضروری است؛ آنچه که در سامانههای ویدئو درخواستی (vod) اتفاق میافتد و صدا و سیما مدعی فراگیر بودن آن است و طرح نمایندگان محترم هم منطبق بر همین دیدگاه بوده یا در تایید آن است، صوت و تصویر فراگیر (broadcast) نیست؛ زیرا برابر تعریفی که از مرکز ملی فضای مجازی قبلاً ارایه شد، ارتباط منبع فرستنده با گیرنده در این نوع ارتباط یک به یک و محتوای دارای مجوز از وزارت متبوع از طرف سامانههای موجود برای کاربران مشخص و در راستای محتوای درخواستی آنان است. این شرکتها پخش زنده و مستقیم ندارد و مانند برنامه رادیو و تلویزیونی جدول پخش برنامه روزانه هم ندارد، به عبارتی همان ویدئو کلوپ های قدیمی که در محلات و کوچهها بود به شکل امروزی و فعلی در آمده است.
در بخش دیگری از این نامه آمده است:
۱۰- به موجب بندهای متعدد قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ضوابط مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی و قانون تعطیلی موسسات بدون مجوز، صدور مجوز موسسات سینمایی، فیلم سازی و… با وزارت متبوع است؛ با این طرح یک دوگانگی درکشور ایجاد میشود که نتیجهای جز نارضایتی مردم ندارد. یک جا مجوز موسسه میدهد یک جا مجوز محتوای تولیدی همان موسسه و کنار آمدن با دو دستگاه و ضوابط خاص هریک برای مردم سردرگمی میآورد.
۱۱- با عنایت به آنچه که در قسمت اخیربند (۹) همین نامه بیان شد، مجوز کنسرت، تئاتر و کتاب را وزارت متبوع میدهد اما همین کتاب در قالب کتاب صوتی و بر بستر فضای مجازی باید برود مجوز صدا و سیما بگیرد!. اساساً چنین چیزی (البته به استثنای صوت و تصویر فراگیر) با یک منطق عرفی و عقلی سازگار است که محتوای واحد بر بسترهای مجزا و اشکال عرضه از محلهای مختلف مجوز بگیرد؟ در شرایطی که حذف مجوزهای غیر ضرور و بهبود محیط کسب و کار از سیاستها و اولویتهای کشور است. بنابراین محتوای مد نظر در قالب سریال، انیمیشن، مستند و… بر هر بستری هم بخواهد عرضه شود، در صورت فراگیر نبودن به موجب امریه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نمیتواند از اختیارات صداوسیما باشد و وضع چنین تبصرهای خلاف منویات معظم له به نظر میرسد.
۱۲- دربند (۲۹) ماده (۲۰) قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اصل (۷۴) قانون اساسی از جهت نحوه ارایه لوایح به مجلس پس از تصویب دولت اشاره شده است، در طرح پیشنهادی بدون توجه به این فلسفه اصل (۱۷۵) قانون اساسی را درج کردهاند که مربوط به صدا و سیما و انتخاب رییس سازمان است و هیچ ارتباطی با مقررات گذاری در این حوزه ندارد و بر ابهام طرح افزوده است.
۱۳- پیش بینی اختیاراتی برای یک سازمان دیگر در قانون اختصاصی یک دستگاه یا وزارت خانه هم بر خلاف اصول قانون نویسی و قواعد تنقیحی است و بهتر است در قانون مربوط به صدا و سیما اصلاح یا بازبینی شود.
۱۴- آنچه که در قوانین موضوع صلاحیت انحصاری سازمان صدا و سیما قرار گرفته، عبارت است از «تاسیس فرستنده و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی» (ماده ۷ اساسنامه سازمان صداوسیما)، لذا تاکید آن در قانون مربوط به وزارت متبوع تکرار مکررات است. همچنین از دیگر وظایف انحصاری آن «ایجاد هر گونه شبکه و برنامه رادیویی و تلویزیونی» (بند ۶ مقررات و ضوابط شبکههای اطلاع رسانی رایانهای) و «انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار در قالب امواج رادیویی و کابلی» (نظریه تفسیری شورای نگهبان درسال ۱۳۷۹) است. لذا موضوعات و فعالیتهایی که جامع عناصر یادشده نباشد، مشمول صلاحیت صدا و سیما نیست و افزودن مجوز تولید انیمیشن، نمایش خانگی و سریال، مستند، مسابقه و… به وظایف یک سازمان که خود تولید کننده است و در صلاحیتهای قانونی جا افتاده قبل آن وجود ندارد و ساختار و تخصص لازم را هم نداشته، کار صحیحی به نظر نمیرسد.
۱۵- به موجب ماده (۲) قانون نحوه مجازات اشخاص که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز میکنند (مصوب ۱۳۷۲) در زمینه تولید، توزیع و تکثیر و عرضه نوارهای صوتی و تصویری و بعد از آن به موجب اصلاحیه سال ۱۳۸۶ این قانون علاوه بر نوارها و لوحهای فشرده تمامی «آثار» صوتی و تصویری نیز مقید به مجوز از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی گردیدهاند. این حکم قانونی مصوب ۱۳۸۶، هفت سال پس از نظریه تفسیری شورای محترم نگهبان به شماره ۹۷۹/۲۱/۷۹ مورخ ۱۰/۰۷/۱۳۷۹ صادر شده است و مورد ایراد شورای مزبور هم قرار نگرفته است. لذا تخصیص به نظریه شورای محترم نگهبان از این جهت قابل برداشت است و همینطور در خصوص بند (ج) ماده (۳) قانون برنامه پنجم توسعه کشور.
۱۶- به موجب بند (۲) نظریه مذکور شورای محترم نگهبان «انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهواره، فرستنده، فیبرنوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیوئی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری ایران» از وظایف انحصاری سازمان یادشده تعیین گردیده است. فارغ از اینکه عبارت در قالب امواج رادیوئی و کابلی بسیار مشخص است، به موجب همین نظر میتوان گفت «عرضه آثار صوتی و تصویری» بدون قید هیچ استثناء، انتشار صوت و تصویر فراگیر محسوب نمیشود و نباید اموری مثل مستند و سریال و… را براساس این نظریه تفسیری مندرج در مقدمه طرح از وظایف صدا و سیما به شمار آوریم و صدور مجوز در این خصوص توسط وزارت متبوع برخلاف اصل (۴۴) قانون اساسی نیست.
با عنایت به جمیع موارد معنونه مخالفت صریح این وزارتخانه را با طرح پیشنهادی اعلام میکند.
ارسال نظر